زبانحال امیرالمؤمنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
با رفـتـنت خـالی مکـن دور و برم را پاشیـدهتـر از این مگـردان لشگـرم را ای نیـمـۀ مجـروح من ای کـاش با تو در خـاک بـگـذارنـد نــیــم دیـگـرم را بعد از تو ای سـرو شکـسته تا قـیامت از خـجـلـتـم بـالا نـمیگـیـرم سـرم را باور نمیکردم که روزی پیـش چشمم از پـا بـیــنـدازد غـلافـی هـمـسـرم را تو بـین آتـش رفـتی و من گُـر گـرفـتم حـالا بـیـا و جـمع کـن خـاکـسـتـرم را هر شب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را دیروز اگر در پیش طفلانم حرم سوخت فـردا بـسـوزانـنـد بـا طـفـلان حـرم را از کـربـلا دیـشب صـدایـی را شنـیـدم انگـار طـفـلی گـفـت عمه معـجـرم را |